با اشاره به اینکه در این دوره از نمایشگاه کتاب تعداد عناوین این انتشارات
بیشتراز دورههای گذشته بوده است، گفت: مروارید به عنوان یکی از 6 ناشر
پرکار معرفی شده است، اما متاسفانه امسال غرفه را کوچکتر کردند و برای این
عمل خود دلیل قانع کنندهای ندارند. فکر میکنم هر کس روابط بیشتر داشته
باشد میتواند متراژ بالاتری برای غرفه داشته باشد.
او با بیان اینکه فروش از نظر تعداد عنوان بالاتر بود، در این شرایط افزایش
میزان درآمد طبیعی است، ادامه داد: قیمت کتابها را تغییر نمیدهیم حتی در
غرفه خود کتابهای سه و ۶ هزار تومانی داریم.
مدیر فروش انتشارات مروارید ادامه داد: مسلما وقتی تنوع جنس زیاد و کاغذ
کم باشد، مجبور میشوید کاری کنید تا بتوانید تمام عناوین را پوشش دهید.
برای همین میزان تیراژ را باید کاهش داد.
علیبیک با بیان اینکه ۴۰ عنوان کتاب چاپ اول در این انتشارات آماده است، و
حدود ۱۰۰ عنوان کتاب هستند که اقتصاد نشر روی آنها میچرخد، بیان کرد:
کاغذ کافی نیست که بتوانیم این کتابها را چاپ کنیم. اگر ناشران کاغذ داشته
باشند میتوان گفت که صنعت نشر به کار خود ادامه خواهد داد.
وی با بیان اینکه گرانی کاغذ و کتاب انتخابهای مردم هوشمندانهتر کرده
است، اضافه کرد: مشکلی در رابطه با قیمتگذاری نداریم؛ تنها مشکلمان نبود
کاغذ برای تولید کتاب بود.
مدیر فروش انتشارات مروارد درباره مذاکرات با ناشران کشورهای دیگر برای
تبادل حق رایت، گفت: سال گذشته سعی کردیم در جدیدی برای انجام این کار باز
کنیم. در این شرایط دو موضوع مهم است؛ یکی وجود تحریمها و مشکلات تبادلات
ارزی و دیگری بدبینی است که ناشران دیگر کشورها نسبت به همکاری با ناشران
ایرانی دارند.
او ادامه داد: در این دوره و وضعیت اخیر خیلی از ناشران آماده پرداخت
هزینههای حق رایت هستند من هم بر این اعتقاد هستم که باید حق رایت کتابها
پرداخته شود.
پروژه های دیگر :
کد تبدیل دمای کلوین به فارنهایت در c++
کد c++ تبدیل واحد کیلومتر در ساعت به مای در ساعت
کد شمردن ترکیب های مجموع ارقام برابر با عدد داده شده در C++
کد چاپ سه بزرگ ترین عدد از یک لیست عددی نزولی در C++
کد برنامه محاسبه حجم کره در C++
سورس کدهای C++
من دیروز داشتم مجله بخارا را میخواندم مطالب مرحوم دکتر صدیقی و دیگر استادانی که بودند را مرور میکردم، خیلی دریغ خوردم، تا وقتی دکتر مصفا حال و روز خوشی داشت با هم مینشستیم و این غصهها را میخوردیم حالا که دکتر مصفا حال خوشی ندارد من با بچههایم درد دل میکنم. اصلا به کلی در عرض نمیدانم بگویم چند سال -فاصله مثلاً دانشگاه دوران من تا حالا که 50 سال است - یک دفعه همه چیز زیر و رو شده است، هیچ چیزی باقی نمانده است. دیروز در همین رابطه با پسرم صبحت میکردم، پسر من دکترای فیزیک از دانشگاه شریف دارد دو، سه سالی هم آنجا استادیار بود ولی نتوانست بسازد و دوام بیاورد. هرچه به ایشان اصرار کردیم که کمی تحمل کند گفت نمیخواهم بمانم. الان آمده در دهات ما -در فیروزکوه- درخت گردو و انار میکارد و کشاورزی میکند. پسری که هوشمندترین بچه من بود و دکترای فیزیک از دانشگاه صنعتی شریف دارد در این مرحله است.
هیچ تار موى سفیدى در موهاى سرش دیده نمىشد و از آن حجم عظیم مو، که به طرز عادلانهاى در همهجاى سرش توزیع شده بود، هیچ تار مویى کم نشده بود. هیکل یغور و مردانهاش خوب مانده بود. شلوار مشکى، تىشرت سرخ، و روى تىشرت یک ژاکت نظامى زیتونىرنگ خوشدوخت پوشیده بود. ژاکتش ساده بود، بدون هیچ مدال یا سردوشى یا علامت و نشانى، و کاملاً هم اندازهاش بود. این لباسْ لباس محبوبش بود. دخترش ماریا، با زنجیر طلاى دور گردنش که زیر نور خورشید برق مىزد، دست در دستش داشت و مىکوشید همپایش قدم بردارد. دستیاران و وزرا، که جملگى تىشرتهاى سرخ به تن کرده بودند، چند قدم عقبتر با فاصله به صورت دستهجمعى دنبالش مىکردند. موقعى که خدم و حشم فرمانده قدم به میدان گذاشتند، ناقوس کلیسا به صدا درآمد و کبوترها پریدند.»
کتاب دیگری که من از این زبان ترجمه کردم شامل ۱۰ داستان است که به قدری
موضوعات برای من ملموس بود و به شرایط زندگی ما نزدیک بود که من آن را
ترجمه کردم. فضاها خیلی متفاوت نیست. شاید داستان یک نویسنده آمریکایی را
کمتر درک کنیم، چون مشابهت زیادی با ما ندارد، شرایط اجتماعی آمریکا را درک
نکنیم و شرایطی که از آن میگوید برایمان ملموس نباشد. ولی آثار نویسندگان
ترکی چنین نیست. کتابهای نویسندگان ترکیه برایمان آشناترند؛ اگر
ترجمههای خوبی از این زبان ارائه شود و همچنین از نویسندههای مختلف و خوب
ترجمه شود، خیلی روی آثار یک نویسنده متمرکز نشویم برای مخاطبان ایرانی
جذابیت دارد.
وی ضمن اظهار امیدواری برای ترجمههای بهتر از زبان ترکی گفت: امیدوارم
همچنین آثار نویسندگان فارسی زبان هم به زبان ترکی ترجمه شود و آنها هم از
ادبیات ما استفاده کنند و مردم ترکیه بدانند که ما نویسندگان خوبی داشته و
داریم و این ارتباط عمیقتر شود.
چاپ هشتم کتاب زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک بعد از دو سال و کتاب
دیگری از همین نویسنده به نام خانه خاموش» که نشر ماهی منتشر کرده آثاری
است که با ترجمه من به نمایشگاه کتاب رسیده است.
این نویسنده درباره ترجمه آثار ترکی بیان کرد: در حوزه ترجمه آثار ترکی به
صورت پراکنده کتابهای زیادی داریم و چند مترجم در زمینه ترجمه ادبیات
ترکیه کار میکنند. مشکل این است که تا حدی پراکندهکاری هست، هنوز
نتوانستهایم نویسندگان معاصر ترک را با یک برنامهریزی خاص به علاقهمندان
فارسی زبان معرفی کنیم. هنوز انتخاب کتاب برای ترجمه از زبان ترکی
سلیقهای انجام میشود و معمولا مترجمان طبق سلیقه خود کتابها را انتخاب
میکنند؛ علاوه بر سلیقه مترجم، در بسیاری از موارد آثار پرفروش این کشور
را انتخاب میکنند. یعنی کتابهایی که در ترکیه خوب به فروش رفته است یا به
زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. امیدمان این است که با یک شناخت بیشتر
ادبیات ترکیه به مخاطب ایرانی معرفی شود.
عمو ونون در آشپزخانه وارد شد و هری تبدیل به بیکن شد.
"موهای خود را بشویید!" او از طریق یک صبح روز صبح زد.
حدود یک بار در هفته، عمو ونون در بالای رومه اش نگاه کرد و فریاد زد: هری نیاز به یک مدل مو داشت. هری باید موهای بیشتری را نسبت به بقیه پسرها در کلاسش داشته باشد، اما او آن را در همه جا انجام داد.
دادلی ش در آشپزخانه وارد شد. دادی خیلی شبیه عمو ورنون است. او دارای یک صورت بزرگ صورتی، گردن زیاد، چشمهای آبی کوچک و موهای ضخیم سفید است. عمه پتونیا اغلب می گوید که دادی به مانند یک فرشته بچه نگاه می کند - هری اغلب می گوید که دادی شبیه یک خوک در یک کلاه گیس بود.
هری پلاستیکی تخم مرغ و گوشت گاو را بر روی میز گذاشت، که دشوار بود. در ضمن، دادی، هدایای خود را شمارش کرد. صورتش افتاد
او گفت "سی و شش ساله، به دنبال مادر و پدرش است. "این دو برابر کمتر از سال گذشته است."
"عزیزم، شما در حال حاضر Auntie Marge شمارش نیست، ببینید، این در اینجا زیر این بزرگ از مامان و بابا است."
دادلی، "درست، سی و هفت پس از آن، در حال ظهور است. ددلی تانتوم در حال آمدن است، در اسرع وقت گاوچران خود را از دست داد.
عمه پوتونیایی نیز به شدت از خطر تشنه بود، زیرا او به سرعت گفت: "و ما دو روز دیگر را در حالی که امروز می روید، می خریدیم." چطور، پوپینک؟ دو هدیه دیگر. آیا این همه درست است؟ "
دادی برای یک لحظه فکر کرد شبیه کار سختی بود در نهایت او به آرامی گفت: "بنابراین من سی . سی سی ."
عمه پتونیا گفت: "سی و نه سال، شیرین،" گفت.
مجموعه پنج جلدی فرانی اشتاین: دانشمند خل و چل» نوشته جیم بنتون با ترجمه
متین رحماندوست از سوی انتشارات امیرکبیر برای گروه سنی ج و د» منتشر شده
است.
وقتی فرانی در زمان فراموش شد»، حمله فرشته بیست متری عشق»، سفر خیلی
عجیب و غریب»، فرانی نامرئی» و فرانی تغییر یافته» عنوانهای این مجموعه
پنج جلدیاند که به ماجراهای بچه ماجراجو و کنجکاوی به نام فرانی»
میپردازند. فرانی علاقه زیادی به اکتشاف و اختراع دارد و در اتاق خواب زیر
شیروانی منزلشان آزمایشگاهی پر از وسایل آزمایشگاهی دارد.
درباره این سایت